آن سوی ابرها

آن سوی ابرها, ساخته ی مجید مجیدی داستان زندگی خواهر و برادریست  که از کودکی یتیم شده اند و دچار محیط فاسد و افراد فاسد شده اند.

فیلم با امیر شروع  می شود جوان جسوری که درگیر قاچاق مواد مخدر است در حمله پلیس ها پس از اینکه دوست خود را نجات می دهد به خواهرش پناه می برد. خواهر امیر  در رختشویخانه مشغول کار است . آکشی همکار خواهرش به او پناه می دهد و مواد مخدرش را می گیرد هنگامی که خواهرش برای پس گرفتن آن می رود با خواسته هوس آلود او مواجه  با مقاومت تارا بین این دو درگیری  اتفاق می افتد که منجر به جراحت سخت آکشی همکار هوسران تارا می شود . تارا به زندان می افتد و آکشی راهی بیمارستان می شود . ملودرامی اینچنین  با ساختار منسجم کمتر در سینمای ایران دیده شده است. ملودرامی از جنس سینمای هندوستان . وظیفه ملودرام سرگرم کردن به هیجان آوردن یا به گریه انداختن تماشاگران و سرانجام پایان خوش است و البته جلب ترحم بینندههم جزو وظایف ملودرام است.

در پرده دوم  تارا قطب مثبت فیلم در زندان سپری می شود و آکشی نماینده قطب منفی در بیمارستان بسر می برد که همین قرار گرفتن نابجای خوب و بد نشان از بیماری و ستم پیشه بودن جامعه است شاید به نوعی نشان می دهد که هیچ چیز و هیچ کس سر جای خود نیست. البته تمهیدی است تا هر دو به خاطر گناهانی که مرتکب شده اند مکافت و تزکیه شوند. مرگ و زندگیشان به هم گره خورده است.

امیر شخصیت اصلی فیلم که از قضا او هم متوجه اشتباهش در تنها گذاشتن خواهرش شده . قصد دارد گذشته را جبران کند . از آنجا که با مرگ آکشی که در حال حاضر قدرت تکلمش را از دست داده خواهرش برای ابد در زندان خواهد ماند در صدد کمک و مراقبت از آکشی  در بیمارستان برمی آید. از سوی دیگر مادر و دودختر آکشی که برای دیدار او به شهر آمده اند بی پناه هستند و امیر از روی ترحم آنها را نیز پناه می دهد.  در واقع امیر هم با تیمار مخالف خود تزکیه می شود.

در نهایت امیر اصل ماجرا را برای مادر آکشی می گوید مادر آکشی  از مجازات  تارا میگذرد امیر هم خانواده آکشی را نزد خود نگاه می دارد.

 

شب گردی...