فیلم دارکوب

همیشه موضوعات و دستمایه های خوبی وجود دارد که برای ساختن فیلم جواب می دهد یکی از این دستمایه ها نقطه های تاریک زندگی اشخاص است. بسیاری از اشخاص هستند که در گذشته خود نقطه ای تاریک و مبهمی دارند که از آن فرار می کنند و سعی در پنهان کردن آن دارند،طرحی نو درانداخته اند و زندگی شادی برای خود فراهم کرده اند. و همین موضوع برای نویسندگان و کارگردانان مستمسک خوبیست تا داستانی بیافرینند.

در این فیلم مثلث روابط شکل می گیرد ابتدا به نظر می رسید قرار است ماجرا یک باج خواهی ساده باشد مهسا زن معتادی که مربوط به گذشته برزو می باشد آمده تا مهریه اش را بگیرد . متوجه می شوید این حدس درست هم  نیست . شاید ماجرا عشقیست عشقی که در گذشته رها شده حالا آمده تا زندگی شاد این زوج خوشبخت ( امین حیایی و مهناز افشار ) را به گند بکشد. کارگردان ها همچون شعبده بازهایی هستند که هیچگاه مشت خود را فورا باز نمی کنند سوال را در ذهن بیننده می نشانند. برزو چرا مهسا را رها کرده و این زن  واقعا کیست؟

 مهسا بر این باور است که گلی  همان دختریست که فکر می کرده مرده است . ولی برزو و نیلو سعی دارند بگویند این دختر او نیست. در واقع انگیزه مهسا برای این کارش مهر مادریست، مادری که سال ها پیش به دلیل اعتیادش فرزند چند ماهه اش را رها کرده تا بر اثر سرما بمیرد امروز ادعای مهر مادری می کند تا زندگی این زوج خوشبخت را به هم بریزد اصلا تماشاگر را به همدلی برنمی انگیزد ولی او برای خودش دلیل های قانع کننده ای دارد ، همینکه او مادر خونی گلی است کفایت می کند.

بله درست فهمیده اید باز هم دعوای دو مادر یکی مادر خونی و دیگری نامادری ولی به دور از کلیشه های معمول و تکراری . در این فیلم شخصیت مرد منفعل است در واقع هرکاری هم که می کند  فایده ای ندارد . مهسا که تکلیفش مشخص است ، قرار است بحران ایجاد کند و آن را تا اوج پیش ببرد و نیلو که قربانی اصلیست از یک سو از حق مادر بودن طبیعیش دست شسته و به گلی دل بسته امروز قرار است هم گلی را از او بگیرند هم زندگی شادش را.

در نهایت هم نیلوفر است که مسئله را حل می کند.

 

شب گردی...