بیست و سه اصل موفقیت وارن بافِت

ساخت وبلاگ
دنیای اقتصاد جهان آمار و ارقام و  دنیای نمودارهاست. بخش عجیبی از این دنیا، دنیای بورس و سرمایه است. اگر گاهی چشمتون  به تالار بورس افتاده باشد حتما دیده اید که چه آشوبی بر پاست انگار هرج و مرجی برپاست هر کس بی توجه به دنیای اطرفش فریاد  و هواری راه انداخته . بی جهت نیست که فعالان این دنیا هرلحظه در تشویشند اعداد یک لحظه آرام و قرار ندارند با پالا و پایین رفتنشون روح و روان وابستگانشون را هم بالا و پایین می برند بی خود نیست که گاهی خبر سکته و مرگ های ناگهانی از این دنیا به گوشمون می رسد.

به اینجا که می رسیم لبخند بر لب مردمی که خودشان را از این هیاهو دور کرده اند می نشیند. ولی این گونه هم نیست که ما کناره گرفته های دنیای سرمایه هیچ تأثیری از بالا و پایین رفتن این آمار و ارقام نگیریم  همین گرانی های اخیر نشان داد که مردم چقدر به این دنیا ی آمار و ارقام اقتصادی حساس هستند ولی وابستگی کمتر آن ها  دلیل بر بی تأثیر بودن آن ها نیست.

در واقع  وابستگی ما به این دنیای اقتصاد و سرمایه باعث می شود تا نیازمند باشیم که کمی از اصول و قوانین حاکم بر آن آگاهی داشته باشیم. کتاب 23 اصل موفقیت وارن بافت و سرمایه داران نابغه دیگر دنیای سرمایه داری برای این که کمی از اصول حاکم بر دنیای سرمایه  و اقتصاد مطلع بشویم  کتاب مفیدیست.

مدتیست که هر موقع  هر جا که در کنار دوستان و آشنایان در مورد اوضاع اقتصادی گفت و گو می شود همه  درباره بازار و آینده آن اظهار دلواپسی می کنند و هر کدام به نوعی سعی می کنند آینده را پیش بینی کنند . بیشتر فروشنده ها هم از این نگرانی مردم استفاده می کنند هر موقع که برای خرید چیز می رویم ما را ترغیب به خرید بیشتر برای انبار کردن می کنند.

برایم سوال شده بود که اینگونه پیش بینی ها تا چه اندازه می تواند درست باشد.در این کتاب نویسنده کتاب از قول بافِت و چند تن دیگر فعالان دنیای سرمایه داری می نویسد :پیش بینی ها ممکن است نکات زیادی در مورد شخص پیش بینی کننده به شما بدهد ، اما هیچ چیز در مورد آینده به شما نمی گوید.

گارزارلی اعتراف می کند؛ من یاد گرفته ام که زمان بندی و پیش بینی بازار می تواند شما را نابود کند . و از سویی می گوید : اگر در هنگامی که بازار از پویایی لازم برخوردارباشد و شما بیش از حد پول نقد نگه دارید ، این یعنی در موقعیت بسیار بدی هستید.

پس در عین حال که بازار را نمی شود پیش بینی کرد نگه داشتن پول نقد هم سیاست خوبی نیست . در این کتاب سعی می کند روش کاری هر کدام از سرمایه داران بزرگ را بگوید ولی در عین حال می گوید در بازار سرمایه هر کس باید فلسفه کاری خودش را داشته باشد.

برای بدست آوردن فلسفه مختص به خودمان نخست باید دانش بیندوزیم .در این قسمت برای دانش چهار سطح قائل است.

1*خردمند ، شخصی که آگاه است و می داند که آگاه است.

2* خواب ، شخصی که آگاه است و نمی داند که آگاه است.

3*دانش آموز، شخصی که آگاهی ندارد و می داند که آگاهی ندارد.

4* احمق ، شخصی که نمی داند آگاهی ندارد.

نویسنده کتاب از قول بافِت و دیگر سرمایه گزاران می گوید که نخستین اولویت هر شخصی از دست ندادن سرمایه است پس هیچگاه ریسک نمی کنند آن چیزی  که از دید دیگران ریسک به نظر می رسد در واقع چون از سوی شخص ماهر انجام می شود به هیچ وجه ریسک نیست برای تفهیم این موضوع یادگیری رانندگی را مثال می زند . یا یادگیری هر حرفه دیگر ما باید از نادانی خودآگاه به دانایی ناخودآگاه برسیم .و به فلسفه شخصی خود دست بیابیم.و می گوید ریسک از آنجایی ناشی می شد که نمی دانید چه کاری انجام می دهید.

باورهای بافِت- گراهام

1_ بازار همیشه( غالبا) در اشتباه است .

2_ پیش بینی نوسان های حالت بازار غیرممکن است.

3_ آقای بازار برای خدمت به شما آنجاست نه راهنمایی شما.

شب گردی...
ما را در سایت شب گردی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shabgardio بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت: 0:23