آتش جهنم

بخشی از گفت و گوی جهن خان با گل محمد از کتاب کلیدر نوشته محمود دولت آبادی

این که دیگران ما را آدم حساب نکنند یک چیز است اما این که ما خودمان را آدم حساب نکنیم یک چیز دیگر . یک کمی فکر کن گل محمد این از سیل و زلزلزله هم وحشتناک تر است ملتفت هستی گل محمد ؟ این مردمی که من می شناسم هنوز به وجود نیامده هنوز خودش را به حساب نمی آوردبرای همین نمی تواند از خودش بگذرد نمی تواند خودش را فدای خودش بکند هیچ امیدی به خودش ندارد هیچ چیزی را از خودش نمی داند خیال می کند و به خیال خودش ایمان دارد که از تصدق سر دیگری دارد زندگی می کند . همین است که نمی تواند از خودش بگذرد چون خودی ندارد و باوری به خودش ندارد . یک لقمه زمین فقط یک لقمه زمین آن هم مال خودش نیست و به او قبولانده اند که نمی تواند و نباید مال خودش باشد . می فهمی این یعنی چی ؟ هیچ چیز ندارد . هیچ چیز . و هیچ چیز را نمیخواهد از از کسی بگیرد چون به او حقنه کرده اند نباید به دارایی دیگران نگاه کند  . در این دنیا از چکمه و سرنیزه می ترسد و در آن دنیا از آتش جهنم.

شب گردی...